ترکه با زنش می ره سینما
کنترل چی با چراغ قوه به طرفشون میاد . .
ترکه شاکی میره پیش قاضی میگه همسایم به من میگه گه نخور قاضی میگه همسایت بیخود کرده برو بخور
ترکه با زنش می ره سینما کنترل چی با چراغ قوه به طرفشون میاد . ترکه به زنش میگه برو کنار داره موتور میاد.
ترکه همیشه لباس مشکی می پوشیده. دوستاش میگن چرا همیشه مشکی می پوشی؟ ترکه میگه : آخه من ختم روزگارم
ترکه اسمش مراد بوده، ازش می پرسند چرا اسمتو گذاشتن مراد؟ میگه آخه من آب نطلبیده بودم!!
یه ترکه اسم نویسی میکنه واسه موبایل… میگه : خدا کنه کنه نوکیا در بیاد